/rss" />
موران
رصد و نقد ،دفاع از حقانیت و آبادانی
 زندگی بشری در آموختن و کسب دانش و شکوفایی قوه تفکر و تعقل معنی می یابد. فلاسفه قدیمی می گفتند انسان حیوانیست متفکر و متکلم  و اگر دقیق تر تعریق کنیم فرق تمایز بین انسان و چهار پایان و نباتات  تنها در اندیشه و تفکر او نهفته است. برای درک بهتر ارزش و بهای اندیشه و ذات انسانی  نمونه هایی حیوانات (باهوش ) مثل میمون ها و سگ ها را تصور کنید  که بعد از  آموزش های چند ساله  توانسته اند  معماهای خیلی خیلی ... ساده را حل کنند و به جایزه برسند.
درک آنها در این حد  ، به اندازه درک یک کودک یک ساله  است.
(البته همین رفتار های حیوانات هم جزو  رفتارهای شرطی است و ربطی به عقل ندارد).

*
ماشین تان خراب شده و روشن نمی شود . ساعت ها کلنجار می روید، نمی توانید ماشین را به راه بیندازید.
خسته و کلافه می شوید ، یادتان می افتد که شماره تلفن تعمیر کار را دارید. زنگ می زنید و کمک می خواهید.
تعمیر کار  می رسد و دست به کار می شود. خیلی زحمت می کشد ولی ماشین روشن نمی شود. آخر سر می گوید که موتور ماشین ایراد داشته  و به تعمیر اساسی نیاز دارد.
کاپوت ماشین را  محکم می بندید . خیلی عصبانی هستید.پشت ماشین می نشینید و به یک روز آفتابی می اندیشید که اینگونه خراب شد. چه برنامه هایی که برای امروز نداشتید.
در همین حال می خواهید سویچ ماشین را بیرون بیاوریدو به خانه برگردید. اشتباها استارت می زنید.  ماشین روشن می شود.
 بعد ها می فهمید که ماشین های جدید الکترونیکی اند و اشکال کار در موتور نبوده ، بلکه سوکت های اتصال  ایراد لق بوده اند.

دانش و مهارت تعمیر کار هم دراین مورد  بی اثر بود. تعمیر کار با آنکه در کار خودش استاد بود. ولی عدم آشنایی با   مفاهیم  و تکنولوژی های نو  و به روز نبودن دانش او باعث عدم کارایی او شد.

* *
قطعات پازل  وقتی در کنار هم قرار بگیرند ، با همدیگر  شکل واحدی را به وجود می آورند.شکل یک منظره ، شکل یک مکان باستانی یا ...
روش حل قطعات پازل سطحی و  دو بعدی است . یعنی به طول و عرض قطعات(شکل قطعه پازل)  و رنگ روی آنها نگاه می کنید ، از قرار دادن پازل  در کنار هم  شکلی را که از پیش دیده اید مجسم می کنید و پازل را تکمیل می کنید. البته اگر تجسم قبلی در زمینه شکل پازل نداشته باشید کار برایتان دشوار تر خواهد بود.
 اندیشیدن  هم مثل همین چیدن قطعات پازل اصول وروش خود را دارد ، مثل حل جدول های سودوکو  .  ساده تر و گیج کننده تر است برای آدمی که بخواهد ادای اندیشیدن را تقلید کند.
 اندیشه یک موهبت الهی برای بشر است . اندیشه هم مثل آموختن الفبای نوشتن  و  رعایت قوائد آن  برای پیشرفت در آموزش نوشتاری ، مثل شروع نقاشی از کشیدن حروف ساده    و رسیدن به مهارت های کمال الملک یا ونسان ونگوگ  و خلق اثر های بدیع  قوائد  خاص خودش را دارد. سطح سواد و دیدن آموزش های لازم در زمینه آشنایی با اصول اولیه  و چارچوب های فکری  می تواند زمینه ساز شکوفایی اندیشه و باروری عقل شود. همه آدم های تحصیل کرده  انیشتین یا نیوتون نمی شوند. اما در حد خود مشکلات و مسایلی را حل می کنند. خیری را بوجود می اورند.

 نابغه های  ما چقدر توانسته اند مشکلات این شهر را رفع کنند.
 آیا می توان مشکلات این شهر  را  دسته بندی کرد ؟
راهکار های  موجود برای رفع این مشکلات کدام ها هستند ؟ چرا این راهکارها هنوز نتیجه ای نداشته اند ؟
اگر این راهکارها موفق بوده اند ، درصد موفقیت چقدر بوده است؟ چرا پسرفت ها در شهر ما بیشتر از پیشرفت ها خودش را نشان می دهد؟
آیا اولویت بندی خوب است ؟ چه اولویت هایی در این شهر حل شده اند ؟ (منظورم حل موقت نیست).

 در جوامع مختلف که عقب مانده محسوب می شوند: افرادی با جمع کردن پسر خاله و دختر خاله  و  وابسته های جناحی  به بهانه حل مشکلات  به دنبال چپاول و یافتن جاپای قدرت برای خود و دنباله های خود هستند و مشکلات را با توجه به نیاز های خود مطرح می کنند.
وجود این آدم های زالو صفت  تنها یک معنی دارد : بی عرضگی و خود فروشی تحصیل کرده هایی که باید  دانسته های خود را با مردم سهیم می شدند. اما این فرهنگی های بی خاصیت هم به خاطر نفع موقتی شان ملت ها را در زمان اتخاذ تصمیمات درست و منطقی و حساب شده به بازی می گیرند.
یک عده ی از خدا بیخبر و فاسد ! وقتی که منافع شان اقتضا کند علمدار  و پیشرو مردم می شوند و شیپورچی وار  گوش مردم عامی را پر می کنند که بیایید به فلانی رای بدهید تا کارتان درست شود. دست آخر هم که همه چیز بر وفق مرادشان شد ، گوشه ای می خزند و مثل موش از انبار می خورند و مردم یادشان می رود ، یادشان می رود که قرار بوده  مشکلاتی را حل کنند.
صفات آدم های جیره خور را یک به یک خواهم نوشت . آدم هایی که از این مملکت از این خاک خوردندو برای خودشان آقایان نخبه ای شده اند که ملت را کاه هم به حساب نمی آورند. چون خوب یاد گرفته اند چطور افکار عمومی را فریب داده  و دوباره از شان سوء استفاده کرد.
تعداد این آدم های شیطانی در شهر ما کم است .ولی قطعا با آگاهی عمومی مردم تصمیمات درست را خواهند گرفت .
 بی کاری ، بی عدالتی و باند بازی  چون جغدی است که بر خرابه ها می خواند.
نگذاریم  شهر و دیار مقدس مان جولانگاه جغدها شود. قدر همدیگر را بدانیم . آنها یی که به دنبال نان خانه و کاشانه شان را رها کردند و رفتند ، حداقل این نشانه های واضح را ببینیم و به مسئولان گوشزد کنیم.
اینجا افریقا نیست. زندگی هم فقط بربری نیست. درست بیندیشیم . درست اندیشیدن  شعار حکومتی نیست  یک حکم انسانی است .

یارپاق لار :


Powerd By : ARZUBLOG.COM