در ادامه مطلب از قول دکتر مصدق می خوانیم که وی بر اثر ترس از ایمنی جان خود نیروها و تانکها و ابزار آلات جنگی زیادی را در اطراف خانه شان مستقر می کنند .مصدق با تاکید می گوید که چندین بار از سرتیپ ریاحی رئیس ستاد ارتش خواسته بود که قوای دفاعی خانه را تقویت کند. و ایشان هم عنوان می دارند که کامیونی را شبها در عرض جاده می گذارند تا اگر جمعیتی رو به خانه آنها بیایند دوچرخه سواران مواظب بقوای انتظامی اطلاع دهند و آنها هم دفاع کند.
فکر کودتا مصدق را رها نمی کند. مدام فکر میکند که عده ای قرار است کودتا کنند . او خبر کودتا را می گوید اما منبع دقیق آنرا ذکر نمی کند. مصدق به بدادگاه می گوید که به دلیل ترس از همین کودتا از ریس ستاد ارتش می خواهد تا اگر به غیر از این چهار تانگ گارد شاهنشاهی در سعد آباد تانگ دیگری هم هست . و با شنیدن جواب تصدیق . از رییس ستاد ارتش می خواهد که تانگ ها را به اطراف خانه او بیاورند و از او در برابر کودتا(ی فرضی) مقابله شود.
شاه بعد از اطلاع از خبر نظرشان این است که تانگها به صورتی به شهر آوده شود که زننده نباشد.
{ م - فرضیه احتمالی این است که آنگونه که شاه از تقلای مصدق برای جمع کردن قوای انتظامی و توپ و تانگ در اطراف خود و منع عبور و مرور شبانه طولانی مدت به بهانه ی ترس از جان خود خبر دار شد ، لابد این احتمال را هم می داده است که خود مصدق بخواهد بر علیه شاه کودتا کند و احتمالا بر همین اساس دستور عزل مصدق را صادر کرده است . و نیز آنگونه که مصدق قبلا در دادگاه اعلام می کند وی با اصلاحاتی که به واسطه اختیارات حاصل از مجلس شورای ملی بدست آورده بوده ، مقام شاه را تا حد یک مقام فرمایشی تنزل داده و او نقشی در عزل و نصب هیچ یک از وزرا نداشته و فقط می توانسته پیشنهاد کند و قبول و رد این پیشنهاد هم در اختیار مصدق بوده است. به بیان مصدق شاه حتی اختیار عزل مصدق را هم نداشته است .}
مصدق بعد از دریافت نامه عزل وی از جانب شاه چند روزی آنرا پنهان می کند و به هیچ کس چیزی نمی گوید و حتی به هیئت وزیران پیشنهاد می کند که به شاه تلگراف بزنند بگویند که در تهران شایع شده شاه قصد استعفا دارد "اگر جوابی نمی رسید برای جلوگیری از بی نظمی و اگر هیئت دولت صلاح می دانست تصویب نامه صادر می کرد که مردم طرز انتخاب شورای سلطنتی را تعیین کنند."
مصدق:" برای روشن شدن مطلب عرض می کنم که ساعت 4 و 5 بعد از ظهر روز 28 مرداد اقای سرتیپ فولادوند بنمایندگی از طرف افسران طرافدار شاه برای گرفتن استعفا از اینجانب به خانه من آمدندو چون امکان نداشت که استعفا بدهم و هدف ملت ایران را از بین ببرم گفتم که باید کشته شوم تا هدف از بین نرود."
*جالب است مصدق که علی رغم دریافت سند عزل از جانب شاه از 25 تا 28 مرداد طوری رفتار می نماید که انگار هنوز مسند قدرت دارد ، مصدق اتهام موجود در ادعا نامه را در دادگاه چنین می خواند :"" چون رویه و نحوه انجام وظیفه شخص غیر نظامی بر اساس متزلزل ساختن قانون اساسی و سست کردن ایمان مردم از مذهب اسلام و طریقه حقه جعفری اثنی عشری و عدم رعایت قوانین عادی کشور بوده است "
*مصدق با آمریکا ییها دوست است . او بعد از گرفتن حق امتیاز نفت جنوب از انگلیسها ، کنسولگری انگلستان در تهران را هم می بندد و همه آنها را به انگلستان می فرستد.
من 60 صفحه از متن این کتاب را خوانده ام . مصدق ادعا می کند چون از جانب مجلس شورای ملی اختیاری را تا تاریخی که موعد آن فرا نرسیده است داشته تا اصلاحات را تقریبا در همه حوزه ه ها انجام دهد و لایحه فوق سوای از مطر ح شدن در مجلس شورای ملی تا آن تاریخ لازم الاجرا است و ایشان هم اختیارا ت شاه را محدود کرده است . چون این اصلاحیه ها قانونی است و اختیارات شاه هم محدود شده است و نیز بدلیل اختیارات مصدق تنها مجلس شورای ملی می تواند وی را از پست مسئولیت عزل کند.
تا اینجای مطلب یک چیز کاملا روشن است.برخلاف نظر مصدق و دیگران عزل مصدق توسط شاه به معنی کودتا نیست . کما اینکه مصدق و دیگرا ادعا کنند که کودتا شده است. به نظر می رسد کودتای 28 مرداد ساخته و پرداخته ذهن فرسوده ی دکتر مصدق بوده باشد.مراوده نزدیگ مصدق با سفیر امریکا امکان کودتا توسط امریکاییها را صفر می کند. حتی اگر امریکاییها بعد ا در مطلب هایشان بنویسند که کودتا را انها انجام داده اند ، این احتمال که آنها از این سرنگونی به نفع خود و تبلیغ قدرت نفوذ خود در ایران انجام داده اند بسیار پذیرفتنی است.
شاه بعد از این تاریخ به سبب کدورت و دشمنی که بین ایران وانگلستا ن بوجود آمده بود و جنجال هایی که بر سر قضایای شمال با روسها داشت، چاره ای به جز پناه بردن به امریکاییها نداشت . اما قطعا این تمایلات بعدی شاه به معنی ربط دادن قضیه ارتباط های بعدی شاه به موضوع کودتا!! نیست.