چگونه می توان حقیقت را به صورت كامل بیان كرد؟
چگونه می توان حقیقت را سوای از منفعت طلبی های دنیوی بیان كرد؟
چگونه می توان زبان گویای مظلوم بود و از مظلوم بودن نترسید؟
چگونه می توان از قانون حرف زد و متهم به بی قانونی و آشوب طلبی نشد؟
چگونه می توان گفت كه حق الناس بخشودنی نیست و اگر من از حقم گذشته ام دلیل بر آن نیست كه ملت هم از حقش گذشته باشد.
ایسم های فرواوانی كه خودشان را مطلق می دانند.خودشان را آدم می دانند. حق خداوندی را طوری بیان می كنند كه منافع شان تامین شود.
گاهی كشتی نوح یادم می آید. آدمی كه به اذن الهی كشتی اش را در بلند ترین نقطه ساخت.
نوح می گفت كه بارانی خواهد آمد ، دشت ها پر از آب شده و كشتی او به حركت می افتد. مردم ساده لوح به حرف های او می خندیدند. چگونه ممكن است كه این همه دشت و بیابان پر از آب شود و سطح آب تا جایی بالا بیاید كه كشتی نوح در آن به حركت در آید.
نوح درست می گفت. پسر نوح هم در این آب غرق شد.تا ثابت شود كه راه راست ، آدم های خاص خودش را دارد. آنهایی كه چیزی قاطی شان باشد نمی توانند حقیقت را بفهمند.
درك حقیقت كمك می كند تا راهكار مناسبی برای احقاق حق داشته باشیم و از غرش های رعد آسا گروه ظالم نترسیم ، چرا كه خدا بزرگترین منبع و مامن حقیقت جویان است.
آمده ایم تا حق را بگوییم ، حتی اگر پرداخت هزینه آن برایمان دشوار باشد.