امسال هم دیر شد.
وقت نکردیم در باب انقلاب ، آرمانهای انقلاب را دوباره به یاد مسئولان بیندازیم.
خیلی وقت است که بزرگان ما مدام ا ز انقلاب حرف می زنند و در همین انقلاب درجا می زنند.
اما باید ...
باید از انقلاب درست گرفت و به قانون گرایی رسید.
رسیدن به قانون تنها راه تضمین دوام هر انقلاب است . انقلابی که ثمره خون پاکی است که در راه رسیدن به آزادی و فرار از دیکتاتوری های رضاخانی بود.
باید به قانون رسید. باید ثمره انقلاب را پاس داشت و در راه آن کوشید.
منظورم از قانون همه مفاد آن است . نسخه دستچین از قانون ، قانون نیست. یک مشت برداشت های یکسویه از قانون و شاهراه دیکتاتوری است . این برداشت ها در هر قالبی که باشد ، خواه در قالب مصلحت اندیشی ، خواه در قالب دین مداری یا در قالب وحدت کذایی نتیجه اش بی عدالتی خواهد بود.
باید قانون اساسی را که ثمره انقلاب است به طور کامل اجرا کرد .
این سخنان برداشتی از ماده 15 و 19 قانون اساسی است .
تنها در صوتی ایران مال همه ، وطن همه خواهد بود که قانون اساسی برای همه اجرا شود. حقوق همه ملت در قانون محفوظ است . ولی خیلی وقت است که اجرا نمی شود.
نتیجه بی قانونی هرج و مرج یا آشوب نیست، بلکه بی اعتمادی است.
بی اعتمادی خوره هر انقلاب است . خوره هر نظام حکومتی است . خوره هر ایدیولوژی است . ایدیولوژی دینی یا غیر دینی.
در حال حاضر ناسیونالیسم افراطی پارسی در سایه حمایت خواسته یا نا خاسته روحانیت و حکومت اسلامی تبلیغ و عملی می شود. خیلی وقت است که تبلیغ می شود ولی تا این حد پررنگ نبوده است .
خیلی ها تفکرات رضا پالانی معروف به شاه را در زیر لوای حکومت اسلامی تبلیغ می کنند. و شعارشان هم ایران گرایی است . ولی مگر می شود آذربایجان یعنی سر ایران را از آن جدا کرد!!
هر وقت از قانون سخن می گوییم می گویند که فلانی ترکیسم است . فلانی برانداز است. خائن است. ضد ولایت فقیه است . کافر است. ملعون است . جاسوس است . اما این خواست ها عین قانون اساسی ایران است.
این خواست ها ثمره همین انقلابی است که از آن دم می زنیم. ثمره همین 22 بهمن است .
نمی شود که شما بخش هایی از قانون اساسی را قبول داشته باشید و بخش ها یی از قانون را قبول نداشته باشید. بخشی از قانون مربوط به حقوق اقوام است . وقتی می گوییم اقوام بعضی ها هول برشان می دارد. بعضی ها که نافشان را با بی عدالتی و استبداد بریده اند سخن به گوششان نمی رود که بابا ، این اقوام هم ایرانی اند و حقوقی دارند . که این حقوق در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نوشته شده است.
این ها سخنان امروز نیست.
این ها خواست هایی است که به خاطرش انقلاب کردیم . جان دادیم .
تبلیغ ناسیونالیسم پارسی در سایه انقلاب اسلامی ایران نتیجه اش بی اعتمادی به روحانیون و ایدیولوژی آنهاست. نتیجه اش بی اعتمادی به ولایت فقیه خواهد بود.
ملاک اداره کشور باید قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران باشد.
دوم اسفند روز زبان مادری است .
همه می خواهند هویت و فرهنگ خودشان را حفظ کنند .
همه می خواهند ریشه هایشان حفظ شود.
حفظ زبان و ادبیات ترکها در ایران که از لحاظ نگرش رضاخانی آذری نامیده می شوند از آرزو های دیرین همه ترکهاست . آرزویی که در سایه هیاهوی تبلیغاتی دشمنان این انقلاب کمتر به چشم می آید. ولی آرزوی همه است . خیلی ها چشم دیدن وحدت ملت ایران را ندارند . خائنین به نظام و انقلاب می دانند که اگر حقوق همه در انقلاب ایران داده شود وحدتی به دست می اید که کسی نمی تواند به آن تعرض کند. آنها با استفاده از همین حربه بی توجهی به خواست های قانونی آنها و سیاسی جلوه دادن آن برخلاف تاکید صریح قانون اساسی بر آن این حکومت را به بن بست بکشانند.
مشکلات اقتصادی تنها بخشی از حربه دشمن برای سرنگون کردن نظام اسلامی ایران است .
دشمن همه حربه های خود را برای استفاده از این خلاء و ضعف نگرشی در ایران استفاده خواهد کرد .
خطر در کمین است .
وظیفه من اعلام این خطر است .
نباید از اقوام ایرانی ترسید . بعضی وقت ها می شنویم که می گویند اگر حقوق ترکها را بدهند . باید حقوق کردها را هم داد . حقوق لر ها و عرب ها را هم داد.
منظور از حقوق در این نوشته ها بی توجهی به قانون اساسی و به رسمیت نشناختن زبان و فرهنگ و ادبیات آنهاست . منظورم همان است که می گویم. منظورم اجرای قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است .
داستان مورچه و فیل ها را شنیده اید .
فیلها همیشه از مورچه ها می ترسند.
وقت نکردیم در باب انقلاب ، آرمانهای انقلاب را دوباره به یاد مسئولان بیندازیم.
خیلی وقت است که بزرگان ما مدام ا ز انقلاب حرف می زنند و در همین انقلاب درجا می زنند.
اما باید ...
باید از انقلاب درست گرفت و به قانون گرایی رسید.
رسیدن به قانون تنها راه تضمین دوام هر انقلاب است . انقلابی که ثمره خون پاکی است که در راه رسیدن به آزادی و فرار از دیکتاتوری های رضاخانی بود.
باید به قانون رسید. باید ثمره انقلاب را پاس داشت و در راه آن کوشید.
منظورم از قانون همه مفاد آن است . نسخه دستچین از قانون ، قانون نیست. یک مشت برداشت های یکسویه از قانون و شاهراه دیکتاتوری است . این برداشت ها در هر قالبی که باشد ، خواه در قالب مصلحت اندیشی ، خواه در قالب دین مداری یا در قالب وحدت کذایی نتیجه اش بی عدالتی خواهد بود.
باید قانون اساسی را که ثمره انقلاب است به طور کامل اجرا کرد .
این سخنان برداشتی از ماده 15 و 19 قانون اساسی است .
تنها در صوتی ایران مال همه ، وطن همه خواهد بود که قانون اساسی برای همه اجرا شود. حقوق همه ملت در قانون محفوظ است . ولی خیلی وقت است که اجرا نمی شود.
نتیجه بی قانونی هرج و مرج یا آشوب نیست، بلکه بی اعتمادی است.
بی اعتمادی خوره هر انقلاب است . خوره هر نظام حکومتی است . خوره هر ایدیولوژی است . ایدیولوژی دینی یا غیر دینی.
در حال حاضر ناسیونالیسم افراطی پارسی در سایه حمایت خواسته یا نا خاسته روحانیت و حکومت اسلامی تبلیغ و عملی می شود. خیلی وقت است که تبلیغ می شود ولی تا این حد پررنگ نبوده است .
خیلی ها تفکرات رضا پالانی معروف به شاه را در زیر لوای حکومت اسلامی تبلیغ می کنند. و شعارشان هم ایران گرایی است . ولی مگر می شود آذربایجان یعنی سر ایران را از آن جدا کرد!!
هر وقت از قانون سخن می گوییم می گویند که فلانی ترکیسم است . فلانی برانداز است. خائن است. ضد ولایت فقیه است . کافر است. ملعون است . جاسوس است . اما این خواست ها عین قانون اساسی ایران است.
این خواست ها ثمره همین انقلابی است که از آن دم می زنیم. ثمره همین 22 بهمن است .
نمی شود که شما بخش هایی از قانون اساسی را قبول داشته باشید و بخش ها یی از قانون را قبول نداشته باشید. بخشی از قانون مربوط به حقوق اقوام است . وقتی می گوییم اقوام بعضی ها هول برشان می دارد. بعضی ها که نافشان را با بی عدالتی و استبداد بریده اند سخن به گوششان نمی رود که بابا ، این اقوام هم ایرانی اند و حقوقی دارند . که این حقوق در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نوشته شده است.
این ها سخنان امروز نیست.
این ها خواست هایی است که به خاطرش انقلاب کردیم . جان دادیم .
تبلیغ ناسیونالیسم پارسی در سایه انقلاب اسلامی ایران نتیجه اش بی اعتمادی به روحانیون و ایدیولوژی آنهاست. نتیجه اش بی اعتمادی به ولایت فقیه خواهد بود.
ملاک اداره کشور باید قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران باشد.
دوم اسفند روز زبان مادری است .
همه می خواهند هویت و فرهنگ خودشان را حفظ کنند .
همه می خواهند ریشه هایشان حفظ شود.
حفظ زبان و ادبیات ترکها در ایران که از لحاظ نگرش رضاخانی آذری نامیده می شوند از آرزو های دیرین همه ترکهاست . آرزویی که در سایه هیاهوی تبلیغاتی دشمنان این انقلاب کمتر به چشم می آید. ولی آرزوی همه است . خیلی ها چشم دیدن وحدت ملت ایران را ندارند . خائنین به نظام و انقلاب می دانند که اگر حقوق همه در انقلاب ایران داده شود وحدتی به دست می اید که کسی نمی تواند به آن تعرض کند. آنها با استفاده از همین حربه بی توجهی به خواست های قانونی آنها و سیاسی جلوه دادن آن برخلاف تاکید صریح قانون اساسی بر آن این حکومت را به بن بست بکشانند.
مشکلات اقتصادی تنها بخشی از حربه دشمن برای سرنگون کردن نظام اسلامی ایران است .
دشمن همه حربه های خود را برای استفاده از این خلاء و ضعف نگرشی در ایران استفاده خواهد کرد .
خطر در کمین است .
وظیفه من اعلام این خطر است .
نباید از اقوام ایرانی ترسید . بعضی وقت ها می شنویم که می گویند اگر حقوق ترکها را بدهند . باید حقوق کردها را هم داد . حقوق لر ها و عرب ها را هم داد.
منظور از حقوق در این نوشته ها بی توجهی به قانون اساسی و به رسمیت نشناختن زبان و فرهنگ و ادبیات آنهاست . منظورم همان است که می گویم. منظورم اجرای قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است .
داستان مورچه و فیل ها را شنیده اید .
فیلها همیشه از مورچه ها می ترسند.