حالا بخشدار جدید موران چه گلی قرار است بر سر این مردم فلك زده بزند ، ................خدا عالم است.
از قدیم گفته اند وقت طلاست.
گذر زمان در بیشتر مواقع فرصت هایی را از انسان می گیرد كه تكرار پذیر نیست.
یكی از مولفه های عملی شدن تلاش های یك مسئول همین مولفه زمان است. تلاش های نماینده هم كه مسئولیت رسیدگی به مشكلات مردمی را بر عهده دارد باید حداقل بخشی از این تلاش ها جهت كاهش مشكلات و نارسایی های موجود به بار نشیند تا مردم بیش از پیش به آینده امیدوار باشند.هر چند یكی از اهداف انتخاب نماینده نیز به غیر از قانون گذاری و تاثیر و حضوری موثر در امر قانونگذاری همین مشكلات است كه مردم از طریق انتخاب نماینده سعی در یافتن راه حل و حل آن دارند.
جناب آقای میر قسمت موسوی قطعا همه هم و غم شان رسیدگی به مشكلات مردم و بر طرف ساختن زمینه های دغدغه است. دوره نمایندگی جناب آقای موسوی به نیمه راه رسیده است.
ادامه دارد...
من بودم كه به مهدی گفتم به خواستگاری دختر ایشان برود، اول ایشان در جریان نبود و خبر نداشت، آقایی كه دوست ماست، از كردستان با هم بودیم و از رزمندههای قدیمی جنگ است.
به گزارش شبكه اطلاع رسانی دانا، احمد خورشیدی، دبیركل جمعیت خدمتگزاران انقلاب اسلامی پدر داماد محمود احمدینژاد رئیسجمهور سابق، بعد از انتخابات سال 88 گفت كه از فرزند خود كه داماد احمدینژاد است، اعلام برائت كرده و گفته است كه فرزندی به نام مهدی ندارد. همچنین در انتخابات ریاستجمهوری دهم به محسن رضایی رای داد.
به نوشته آرمان، حال با گذشت چند سال از آن دوران، خورشیدی یكی از یاران
اصلی پدر خانم پسرش شده است به نحوی كه طی مصاحبه مهدی خورشیدی 2 بار به
موبایل پدر زنگ زد بنابراین از شواهد مشخص شد كه برائت خود از پسرش را پس
گرفته است و مهدی را با آغوش گرم پذیرفته است. خورشیدی بر این باور است كه
دولت احمدینژاد از لحاظ اقتصادی مشكلی نداشته است و میگوید او در
انتخابات ریاستجمهوری دوره بعد ورود پیدا میكند و رای بالایی نیز كسب
خواهد كرد.
آقای خورشیدی پسرتان كجا فعالیت میكند؟
مهدی قبلا كه رئیس بیمارستان فیروزآبادی شهرری بود، منتها الان در یكی از درمانگاههای زیرمجموعه دانشگاه شهید بهشتی طبابت میكند.
آن روزی كه آقای مهدی آمدند، گفتند، میخواهم بروم خواستگاری دختر آقای احمدینژاد عكسالعملتان چه بود؟
من بودم كه به مهدی گفتم به خواستگاری دختر ایشان برود، اول ایشان در
جریان نبود و خبر نداشت، آقایی كه دوست ماست، از كردستان با هم بودیم و از
رزمندههای قدیمی جنگ است. در همان حول و حوش شورای شهر دوم كه آقای
احمدینژاد شهردار شد، پیشنهاد كرد ما هم دیدیم و به آقا مهدی گفتیم كه او
رفت، دید، پسندید و عقد كردند.
وقتی كه كارهای آقای احمدینژاد را دیدید و انتقادات زیادی از آنها مطرح
كردید، به آقا مهدی نگفتیدای كاش با این خانواده وصلت نمیكردیم؟
نه (باخنده) . این موضوعی كه دارم میگویم با چشم باز میگویم و با اطمینان هم میگویم، من كمتر خانوادهای مثل ایشان دیدم.
از چه جهت منظورتان است؟
سادهزیستی است. خیلی ساده و مردمی هستند، همین الان شما بروید خانه آقای
احمدینژاد، یك خانه صد متری است. خداشاهد است مبل و صندلی كه در خانه
خودم است، دو برابر مبل و صندلی خانه احمدینژاد قیمت دارد؛ من یك دفعه به
ایشان گفتم آقای دكتر اجازه بدهید من یك عكسی از اینجا بگیرم و جواب
بعضیها را بدهم، یا خانمش دبیر فیزیك بود، بعد از اینكه رئیسجمهور شد
همان دبیر فیزیك ماند، عروس من مهندس مخابرات ولی بیكار بود، بعدش هم بیكار
ماند، پسرانش هم الان دارند در دو شركت كار میكنند، مهندس هستند، هیچ كسی
هیچ مورد از اینها ندارد. من شناختی داشتم نسبت به ایشان از زمان كردستان.
ایشان هم كردستان بودند منتها كردستان بالا بود (اصطلاح رزمندهها) خود
شما الان بروید نزد احمدینژاد من شك نمیكنم، بعد از اینكه برگردید حتما
نظرتان عوض میشود.
ولی برخی معتقدند این سادهزیستی را در دولتش رعایت نكرد؛ بویژه سفرهایی كه میرفت.
من این حرف را قبول ندارم، من به چشم میدیدم؛ سفرهای استانی ایشان خیلی
ساده برگزار میشد، خیلی وقتها مردم در سفرهای استانی راحت با ایشان
ارتباط برقرار میكردند و شخصا به تك تك مشكلات مردم گوش میداد و رسیدگی
میكرد. ایشان آنقدر در این سفرهای استانی با مردم خوب و ارتباطش قوی بود،
اینقدر روبوسی كرد با اینها كه ناراحتی پوستی گرفت. هیچ مسئولی، یا
استانداری این كارها را نمیكند ولی رئیسجمهور انجام میداد.
ولی در كارهای اجرایی ظاهرا اینگونه نبود.
نه سادهزیستیاش همیشه بود، ولی اشكالاتی در دولت بود.
مثلا؟
بعضی از دوستانی كه انتخاب كرده بود در ردههای پایینتر بودند، وزیرانی
كه ضعیف بودند، ولی بالاخره مردم به یك تفكری رای داده بودند كه آن تفكر
پركار بودن مسئولان را طلب میكرد و معتقد به اصول انقلاب بودن را. این را
مردم رای داده بودند، آقای احمدینژاد هم آدمهایی كه انتخاب كرده بود
همینطور بودند، من راجع به هدفمندی یارانهها فقط میگویم، بیش از 12 هزار
ساعت كار كارشناسی انجام شد، خود من بیش از 7یا 8 ساعت در بحث هدفمندی
یارانهها كار كردم. احمدینژاد اهل كار كارشناسی است، او دكتر و استاد
دانشگاه است، اهل فكر و نظر است، الان بین رئیسجمهورهایی كه بودند،
بیشترین هجمه به ایشان میشود ولی اصلا كوچكترین جواب و بیاحترامی
نمیكرد. اگر یادتان باشد در یكسال آخر قضیه تحریم خیلی جدی بود، فشار خیلی
زیادی روی دولت بود، قیمت ارز هر روز، رو به افزایش بود یك دفعه قیمت نفت
به یك سوم كاهش پیدا كرد از آن طرف هم درآمدها كاهش پیدا كرد كه به نظر من
هر كسی جای آقای دكتر احمدینژاد بود با توجه به فشارهایی كه روی دولت بود،
نمیتوانست با این وضعیت دوام بیاورد و این برای هر رئیس دولتی سخت است،
به شما میگویند آقا آنقدر بودجه شماست، یكدفعه صبح میبینید بودجه یك سوم
شده است، چه بكنید با این همه برنامهریزی كه كردید؟ بالاخره مشكلاتی وجود
داشت.
اما خیلیها براین باور هستند كه بیشترین هجمهای كه به دولت وارد شده دردولت آقای روحانی است.
نه، اتفاقا دولت آقای روحانی خیلی راحت است، اختیاراتی كه الان بزرگان
كشور به او دادهاند و حمایتهایی كه میكنند حمایتهای خیلی خوبی است،
مردم خیلی دارند حمایت میكنند.
یعنی در دولت قبل این حمایتها نبود؟
حمایتهایی بود. درباره موضوع هستهای، مساله مذاكره با آمریكا از سوی
دولت آقای روحانی نیست بلكه از دولت قبل است. دولت قبل سه بار رفتند با
آمریكاییها نشستند، مذاكره كردند، آقای صالحی هم میرفت. آقای روحانی
الحمدا... خیلی خوب از پس منتقدین بر میآید. من خودم یكی از افرادی هستم
كه به توافق ژنو نقد دارم، یعنی بیسواد هستم، دكترای اقتصاد دارم، ولی
بیتجربه نیستم و خیلیهای دیگر كه نقد دارند، همین طور هستند. بچههای
باتجربهای هستند اما برچسب زدن بیسواد و حسود و... خوب نیست.
اگر یادتان باشد در دولت قبل آقای احمدینژاد ادبیات دیگری بهكار میبردند.
آقای احمدینژاد با مجلس شوخی و یك كلكلهایی میكرد و دلایل خاص خودش را داشت و باید از خودش پرسید كه چه دلایلی داشت.
اما دكتر روحانی شوخی نمیكند، حتما دلیل خاص خودش را دارد.
شما بگویید كم اطلاع هستید یا مصلحتها را نمیبینید، این چه حرفی است؟ من
الان نتیجه عملكرد آقای روحانی را خدمت شما عرض میكنم، هم افكارسنجیهایی
كه خود بچههای اصلاحطلب انجام میدادند و هم كامنتهایی كه در
سایتهاست، بیانگر خیلی مسائل است. یك سایتی دارد آقای فاتح كه ایشان مسئول
اطلاعرسانی ستاد انتخاباتی آقای میرحسین موسوی بود، به نام شفقنا. یك
افكارسنجی میكند، سوال این است كدام رئیسجمهور موفقتر ارزیابی میشود؟
آقای احمدینژاد اول است، با اختلاف زیادی آقای خاتمی دوم است، بعد آقای
هاشمی و چهارم آقای روحانی با رای خیلی كم. این سایت خود بچههای اصلاحطلب
است یا یكی از نهادهای معتبر یك نظرسنجی از بین 30 هزار مخاطب در 53
دانشگاه، راجع به محبوبیت آقای احمدینژاد و آقای روحانی انجام داده است كه
آقای احمدینژاد هفت برابر آقای روحانی محبوبیت دارد! چه میشود این
اتفاقات پیش میآید؟ خیلی مسائل وجود دارد.
نظرتان راجع به شعارهایی كه آقای دكتر روحانی در انتخابات ریاستجمهوری دادند، چیست؟
شعارهای اساسیتر كه آقای روحانی درانتخابات مطرح كرد، یكی این بود كه
ایشان گفتند ما صد روزه اقتصاد را سامان میدهیم، نگفتند حل میكنیم؛ سامان
دادن یك تعریف مشخصی دارد، یعنی قیمتها یك وضعیت خوبی پیدا بكند، یعنی
اگر سرعت افزایش قیمتها خیلی بالاست كند شود، یعنی اگر اشتغالی وجود ندارد
ایجاد شود، و یكی هم این موضوع بود كه ایشان گفتند همانطوری كه به اصطلاح
سانتریفیوژها باید بچرخد، كارخانهها باید بچرخد. كه البته انتخاب شعارها،
یك انتخاب حسابشدهای بود، ما بررسی میكنیم میبینیم بعد از سال 88
ماهوارهها و جریانات داخلی كه هماهنگ هستند، اینها خیلی شدید روی این
موضوع كار میكردند كه ارتباط با آمریكا حلال مشكلات است. در هر صورت به
این نتیجه رسیدیم كه مشكل ما تحریمهاست و حل آن با مذاكره صورت میگیرد.
چون من در كار سیاسی بیشتر كار ذائقهشناسی انجام میدهم اگر هم جایی موفق
بودم به این دلیل است كه ذائقهشناسی را سعی میكنم بدون كار سیاسی انجام
دهم چون فایدهای ندارد كار تخصصی را مخلوط با كار سیاسی كنید چون به
نتیجهای نمیرسد، مثل كار جراحی مغز است. قبل از اینكه اصرار آقای هاشمی و
حمایت آقای خاتمی در انتخابات باشد، این شعارهایی بود كه آقای روحانی داده
بود. مثلا بعد از مناظره همین بحث ما میخواهیم هم چرخ سانتریفیوژ بچرخد و
هم چرخ كارخانهها، این در مردم یك عكسالعمل خوبی نسبت به آقای روحانی
ایجاد كرد. اما اگر بررسی كنیم در این حوزه، چند مطلب وجود دارد؛ در مساله
اقتصادی همانطور كه میبینید یك مورد، موضوع نقدینگیهاست، در بازار اگر
نقدینگی زیاد باشد به حدی كه شما كالا كم تولید كنید ولی متقاضی زیاد باشد،
در این صورت تورم به وجود میآید، نقدینگی، تورم به وجود میآورد كه عرضه و
تقاضا با هم تناسبی نداشته باشند و عرضه بیشتر از تقاضا باشد. آماری كه
خود بانك مركزی داده، ابتدای سال 92 كه آقای روحانی دولت را تحویل گرفت
64هزار میلیارد تومان معوقه بانكی داشتیم، انتهای سال 92 یعنی دقیقا بعد
از 6یا 7 ماه این 82 هزار 27درصد افزایش پیدا كرد، یعنی میشود در سال اول
خدمت دولت آقای روحانی 18 هزار میلیارد تومان به معوقاتمان اضافه شد؛ اگر
قرار باشد به همین شكل پیش برود، در 4 سال میشود 72هزار میلیارد، پس
بنابراین بعد از 4سال، جمع 72 هزار میلیارد و 82 هزار میلیارد میشود 154
هزار میلیارد، این معوقات 64 هزار میلیاردی كه گفتیم ابتدای دولت آقای
روحانی بود، معوقات مربوط به 24سال است، یعنی از زمان آقای هاشمی تا آقای
خاتمی، گرچه در دوره آقای خاتمی كمتر بود، در دوره آقای احمدینژاد چون
گردش مالی بود، بیشتر شد، بودجه زمان آقای احمدینژاد اصلا قابل مقایسه با
قبل نبوده و خیلی بالاتر بود. میخواهم بگویم این معوقات كه به قول
كارشناسان اكثرا توسط دلالها گرفته شده است، یعنی تولیدكنندهها كمتر
گرفتهاند؛ این یكی از مشكلاتی است كه حل نشد و بدتر هم شد. نقدینگی ما
زمانی كه آقای روحانی دولت را تحویل گرفت 45 هزار میلیارد تومان بود و در
طول این 10 ماه، 150 هزار تا هم اضافه شد، یعنی شد 600 هزار میلیارد تومان و
اگر همینطور پیش برود تا آخر دوره 4 ساله اول آقای روحانی، 600 هزار
میلیارد تومان میشود، یعنی خیلی بیشتر از نقدینگی 24 سال قبل میشود.
موضوع دیگر، مساله رشد اقتصادی است؛ دولتی موفق است كه رشد اقتصادیاش دائم
بالا باشد. الان رشد اقتصادی كه دولت اعلام میكند كه منفی 8/5 بودیم،
الان شدیم صفر، یعنی 6 درجه رفتیم بالاتر. رشد اقتصادی هم یعنی رشد
اشتغالزایی، تولید بیشتر شود، بیمارستانها و پلها بیشترشود، مجموعه
چیزهایی كه به رشد و اقتصاد و معیشت مردم بستگی دارد.
یعنی شما میگویید از زمانی كه دولت روی كار آمده از نظر اشتغال و رشد هیچ تغییری ایجاد نشده است؟
چرا، آن را در جای خودش بحث میكنم. راجع به اشتغال كه رقمی دولت نگفته و ادعا هم نكرده است.
فكر نمیكنید به خاطر همین موضوع است كه آقای احمدینژاد اقتصاد را به
چالش كشید و این زمان میبرد تا یك مقدار آن چالش از بین برود؟
من این موضوع را قبول ندارم، ما در این یكسال خیلی انتظار نداریم، اما
انتظار داریم كه دولت برنامه داشته باشد، دولت راجع به اقتصاد هیچ
برنامهای ارائه نكرده است؛ راجع به مسكن چه گفته؟ اینكه میگویند مسكن مهر
تورمزاست، اصلا حرف درستی نیست و از نظر اقتصاددانان، محلی از اعراب
ندارد. نخستین موضوع بحث حل فقر و مسكن برای مردم است، تمام دولتهای
اروپایی مثلا انگلستان از نظر مسكنسازی اول و سنگاپور دوم است، دولت ساخته
همین مسكن مهر، یعنی وام داده، زمین به شما مجانی داده، وام داده با بهره
كم، اینها رفتند خانه ساختند و الان از نظر مسكن بهترین وضعیت را انگلستان
دارد. آن زمان كه داشتند مسكن مهر را بحث میكردند از همین تجربیات استفاده
شده است تقریبا دو میلیون و صد و هشتاد هزار واحد دست مردم دادند كه در
طول تاریخ ایران بیسابقه است البته اشكالاتی هم وجود دارد، بعضی از
پروژهها، آب ندارد، برق ندارد، مردم داخل اكثر اینها زندگی میكنند و
سرپناهی دارند كه نسبت به زمان آقای خاتمی 12 برابر است. الان دولت بحثی كه
مطرح كرده، بحث مسكن اجتماعی را مطرح كرده است كه ما نمیدانیم مختصاتش را
و محتویاتش را اعلام نكرده و فقط وزیر مسكن گفته ما سالی 50 هزار تا
میسازیم و تحویل میدهیم. سالی 50 هزار تا كجا، 4 میلیون كجا، قابل مقایسه
نیست. من خودم درشهر كوچكی زندگی میكنم كه خیلی دولتها آمدند و قول
دادند و نتوانستند كاری كنند اما در شهر من در زمان دولت آقای احمدینژاد 4
هزار مسكن مهر اجرا شد. یك بحث دیگری كه وجود دارد، بحث رشد اقتصادی است.
دولت میگوید 6 درجه بالا بردیم. برای اجرای یك درجه رشد اقتصادی، خود دولت
میگوید 20 میلیارد دلار پول لازم است، پس 6 تا میشود 120 میلیارد دلار،
این 120 میلیارد اصلا در بودجه كشور وجود ندارد كه اینها خرج كرده باشند،
120 میلیارد دلار یعنی بالای 360 هزار میلیارد تومان، یعنی 5/2 برابر بودجه
امسال كه دولت در مجلس تصویب كرده است. اینها را از نظر علمی میگویم.
عملكرد دولت آقای روحانی در زمینه اقتصاد را چطور میبینید؟
من خیلی مثبت نمیبینم. مشكل اصلی سیاست كلی دولت است، دولت آمده مشكل
اقتصاد و معیشت ما را گره زده با مذاكرات؛ این مذاكرات یا به نتیجه میرسد
یا نمیرسد، تا الان كه به نتیجه نرسیده است، هرچه هم كه دولت برای حل
مشكلات مردم كوتاه آمده تا آمریكاییها راه بیایند، تا به امروز راه
نیامدند. نزدیك به 23 امتیاز دادیم و 7 امتیاز از آنها گرفتیم كه آنها اجرا
نكردند.
عملكرد دولت آقای احمدینژاد در بحث اقتصاد را چطور میبینید؟
به نظر من خوب بوده، با وجود فشارهای زیادی كه داشتند، كارنامه خوبی را به
جا گذاشته است، دولت احمدینژاد بود كه بودجهاش یك سوم شد.
از چه لحاظ میگویید خوب؟
ما یك معیاری داریم برای سنجش وضعیت اقتصادی دولت، اسمش تفریغ بودجه است،
كه یك قانونی كه شما در یك سال به عنوان رئیس دولت با هر چه درآمد دارید و
هر چه خرج میكنید، در یك كتابی میآورید و به مجلس ارائه میشود بعد از
این میشود فهمید كه دولت از نظر اقتصادی موفق بوده یا نبوده و این حرفی كه
میگویند چند میلیارد دولت قبل درآمد داشته كجا رفته است، اینها حرفهای
بچگانهای است، چون این كشور تفریغ بودجه دارد و روی آن بحث میكنند.
یعنی مدعی هستید در دولت آقای احمدینژاد تخلفی صورت نگرفته؟
چرا، همان اختلاس 3 هزار میلیاردی كه اختلاس بدی بود.
فكر نمیكنید دولت در همین اختلاس 3 هزار میلیاردی، خیلی تاثیرگذار بود؟ پس چرا عنوان میكنید اقتصاد آقای احمدینژاد خوب بود؟
تاثیرگذار بود؛ خوب بود یعنی معنیاش این بود كه هر خوبی یك نقاط ضعفی هم
دارد. اولا كه همه پولها را برگرداندند و جریمهها را گرفتند و تازه مگر
در دولت آقای روحانی همین الان اختلاسی صورت نگرفته است.
مقصر كیست؟
بانك. بانكها همه دولتها را بازی میدهد.
نباید یك ساماندهی شود؟
چرا؛ آن طرح هدفمندی، هدفمندی بود، این طرح هدفمندی 7 مرحله دارد، یكی
یارانهها بود، گمركات بود، بانكها بود، دولت احمدینژاد قرار بود این
كارها را بكند كه فرصت نشد، نتوانست موفق شود.
چند وقتی است زمزمههایی برای ورود آقای احمدینژاد به دنیای سیاست به گوش میرسد، نظر شما چیست؟
آقای احمدینژاد كه من میشناسم نسبت به انقلاب تعصب ویژهای دارد، اسلام
برایشان مهم است و اینكه كشورش چه میشود مهم است، این آدم بدون برنامه
نخواهد شد. ایشان به عنوان یك آدم سیاسی مثل دیگران، دارای طرفداران و
مخالفینی است. الان آقای زیباكلام میگوید ایشان 10 میلیون رای دارد ولی من
بیش از این میدانم و اكثر روستاییان و شهرهای كوچك و بسیاری از نخبگان
آقای احمدینژاد را مثبت میدانند و بعید میدانم برای مجلس ایشان بیاید،
شاید اطرافیانش را معرفی وحمایت كند.
برای ریاستجمهوری چطور؟
به نظر من احتمالش خیلی بالاست كه ورود پیدا كند. بویژه اینكه آقای
احمدینژاد از نظر هواداران و اینكه رایاش افزایش پیدا كند، دو مورد دارد؛
یكی اینكه ایشان یك كارهای اثباتی كرده كه برایش هوادار ایجاد كرده و
میكند. یك عامل دیگر، عملكرد منفی دولت كنونی است و باعث میشود هواداران
آن جدا شوند و به سمت دكتر احمدینژاد میآیند. كار اجرایی خود به خود یك
مشكلات ویژه خودش را دارد، آقای روحانی، 24 خرداد 92، 7/50 یا هفتاد درصد
رای آورده است، الان بروید افكارسنجی بكنید، ایشان 10 ماه است رئیسجمهور
شده ولی نتوانسته شعارهایش را عملی كند شاید اگر كسی دیگر هم بود
نمیتوانست. پس این رای كاهش پیدا كرده است یا اقبال او این بود كه آقای
هاشمی از آقای روحانی حمایت میكرد اما الان دیگر آن اقبال را ندارد، الان
آقای هاشمی سعی میكند خودش را در دولت دخیل نداند و خیلی مواقع سكوت كرده
است. طبیعت كار اجرایی همین است بویژه اینكه شما نتوانید به آن شعار اصلی
كه دادهاید، عمل كنید؛ اكنون در اقتصاد ما اتفاقی نیفتاده است، كه ما
بگوییم فرض كنید یك جایی یكدفعه 500 هزار نفر شاغل شده باشند چون چنین چیزی
نشده و ادعایی هم نكرده است. به نظرم عملكرد دولت یكی از اهرمهای كمك به
افزایش رای آقای احمدینژاد است.
فكر میكنید اصولگراها پشت آقای احمدینژاد باشند؟
ما نباید اصولگراها را خلاصه كنیم در چند حزب و گروه. احزاب و جناحها در
افكار عمومی چندان تاثیری ندارند، اما اگر بگوییم شخصیتها و تودههای ویژه
اصولگرا، بله، تودههای اصولگرا میآیند سراغش. من دارم بررسی میكنم مثلا
میگویند روحانی و احمدینژاد، نمیگویند روحانی و حداد، ، این نشانگر این
است كه یك دوقطبی هم كه از قبل بین آقای هاشمی و احمدینژاد بود بین
روحانی و احمدینژاد هم ایجاد شده است.
یعنی گزینهای به جز آقای احمدینژاد برای آنها نیست؟
اگر داشته باشند، نیست.
رابطه آقای مشایی و آقای احمدینژاد چگونه است؟
من فكر میكنم كه یك تغییری در رفتار آقای احمدینژاد لازم است، باید یكسری مشكلات را كنار بگذارد.
مثلا در چه زمینهای؟ درباره رابطهاش با آقای مشایی هم صدق پیدا میكند؟
آنچه شما گفتید را من قبول دارم. علت كنار كشیدن تعداد قابل توجهی از
اصولگراها از حمایت آقای احمدینژاد، مشایی بود، الان میبینم آقای
احمدینژاد خیلی اسمی از آقای مشایی نمیبرد و دفتر كارش از او جدا شده است
و دانشگاه ایرانیان را اداره میكند و حداقل ارتباط سیاسی كه آن موقع بوده
كمرنگتر شده است. وضعیت اصولگراها مثل قبل نیست، قبلا دولت دستشان بود،
احساس قدرت داشتند الان اینطور نیست. مثل اصلاحطلبها قبل از آقای روحانی،
قدرت دستشان نبود، آقای روحانی كه اصلاحطلب نیست. قدرت اصلی، قدرت اجرایی
است، قوه مجریه است.
نظرتان درباره آقای مشایی چیست؟
مگر الان موضوع جامعه است و چه تاثیری دارد، نه پستی دارد و نه مسئولیتی.
انتهای پیام
اى پیامبر، به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: «پوششهاى خود را بر خود فروتر گیرند. این براى آنكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند [به احتیاط] نزدیكتر است، و خدا آمرزنده مهربان است.
وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَىٰ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّـهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿النور: ٣١﴾
و به زنان با ایمان بگو: «دیدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند و پاكدامنى ورزند و زیورهاى خود را آشكار نگردانند مگر آنچه كه طبعاً از آن پیداست. و باید روسرى خود را بر گردن خویش [فرو ]اندازند، و زیورهایشان را جز براى شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان [همكیش] خود یا كنیزانشان یا خدمتكاران مرد كه [از زن] بىنیازند یا كودكانى كه بر عورتهاى زنان وقوف حاصل نكردهاند، آشكار نكنند؛ و پاهاى خود را [به گونهاى به زمین] نكوبند تا آنچه از زینتشان نهفته مىدارند معلوم گردد. اى مؤمنان، همگى [از مرد و زن] به درگاه خدا توبه كنید، امید كه رستگار شوید. (۳۱)
در این میان وضعیت فرهنگ حجاب در كشور اسلامی ما وخیم است. روند فعلی حجاب ناشی از بخشنامه ای كردن آن و نیز تبلیغ نادرست حجاب است. تبلیغ رنگ های سیاه و سفید نتیجه اش همین بی حجابی است كه در خیابانها می بینید.
این ضرب المثل را شنیده اید" موسلمانین ایكینجی آغلی." نه قدر باشیمیز داشا دیمه ییب ،بیزیم ایكینجی آغلیمیز اولا بیلمز.
حجاب نشاندهنده باور و اندیشه ی درونی انسان است.اگر پسر و دختران جوان ما حجاب شان ، حجاب نبوده ، و صورتی از فرهنگ غرب است. باید اندیشه آنها را بارور ساخت. اندیشه مختص به یك كلمه یا یك مبحث نیست . اندیشه افكار و باورهای ما را نشان می دهد. ما در مورد مسایل طوری می اندیشیم كه مخالف عرف خودی مان نباشد.
اگر بخشی از جامعه یك فرهنگ و منش و بخشی دیگر منشی دیگر را تبلیغ كند ، نتیجه اش سردرگمی نسل میانی و رواج هر چیزی غیر از این دو اندیشه می شود.
باور ها به یك كلمه یا سطر محدود نیستند.
اگر جوان باور و اعتماد خود را به ما از دست بدهد، نتیجه اش همان می شود كه خودش را عقل كل بداند. یعنی سخن من حقیر را با آنكه می داند راست می گویم ، بنا بر اندیشه غلط و مصحلت گرایی كه تحویلش داده ام ، قبول نخواهد كرد.
آگاه باشیم ، فرهنگ ما نتیجه افكار و اعمال ما را نشان می دهد.