به عنوان عضو کوچکی از این مردم مستضعف منطقه ، امیدواریم جناب آقای موسوی بعد از این سالهای مسئولیت که عنقریب مدت آن به چهارسال خواهد رسید ، اقدامات و پرونده ی قابل دفاعی برای خودشان داشته باشند.
شخص حقیقی جناب آقای میر قسمت موسوی از نظر ما آدمی با ایمان و تقوا و روحانی خالص است که کسی نباید در راستی او شکی داشته باشد. ما با این قسمت از شخصیت او کاری نداریم .
اما شخص حقوقی جناب خان ! بنا به مسئولیتی که دارد باید در برابر این چهار سال که عنوان نمایندگی مردم شهرستان مغان (گرمی و حومه ) و مسئولیت ها و وظایف آنرا برعهده داشت است ، الزاما باید درباره ی این مدت نمایندگی و تلاش هایی که در این مدت جهت رفع معضلات کرده است .پاسخگو باشد:
- نماینده محترم به کدامیک از قول هایی که به مردم داده بود ، عمل نموده است ؟
- رویکرد نماینده در باره بیکاری فراگیر در این منطقه (می دانیم که این مشکل همه مناطق کشور است اما اقدامات نماینده هم باید حداقل به 5 یا ده درصد برسد.)
- رویکرد نماینده محترم در باره ی جلوگیری زا انتخاب های قومی وقبیله ای و سلیقه ای
- رویکرد نماینده در قبال مسئله ی منطقه ی آزاد مرزی که خبرهای ناگوار آن گوش های شنوا را عذاب می دهد.
- اهم فعالیت های نماینده در مجلس شورای اسلامی (نماینده محترم در کدامیک از جلسات رای گیری به غیر از رای دادن به عنوان مطلع از امورات قانون گذاری در مقام مخالف یا موافق سخنرانی کرده و از معلومات قانون گذاری و منطق و.. . خود استفاده نموده است ؟)
- آیا نماینده بر عملکرد افراد منتخب دوره خود که از قضا بر حسب اتفاق همیشگی از خاندان و دوست و آشنا و قوم و قبیله نماینده است ، نظارتی داشته است ؟
- مسئولیت نماینده در جذب اعتبار به کارهای عمرانی یک منطقه به نفوذ کلام ایشان در مجلس و لایحه ها و در نتیجه قدرت نفوذ کلام ایشان در اعضای هیئت دولت است ، شخص نمایند تا چه اندازه ای توانسته است به این امر مهم دست یابد؟
-
-
-
سوال کردن از یک نماینده به معنی به چالش کشیدن تمام تلاش های او نیست بلکه درخواست از نماینده برای استفاده بهینه از وقت باقی مانده برای خدمت به خلق الله است .
ادامه دارد...
از نگاه اکثر اروپائیان و امریکاییها تروریسم به یک سلسله عملیات های انتحاری و بمب گذاری گفته می شود که اکثرا مسلمانان عامیان آن هستند ، عمل ترور اگر در یک کشور غیر مسلمان اتفاق بیفتد فورا آنرا به مسلمانان مهاجر یا مسلمانان + نسبت می دهند.
از نگاه سیاستمداران و وابسته های غربی ، هر عملی از مسلمانان که به سود آنها نباشد ، ممکن است تروریستی تلقی شود. اما اعمال تروریستی که منجر به کشته شدن مسلمانان می انجامد ، مانند قتل عام مردم خوجالی توسط ارامنه ، قتل عام فلسطینیان توسط اسراییل، قتل عام مسلمانان چچنی توسط روسیه ، سرکوب ترکهای شمال چین توسط دولت کمونیستی چین ، قتل عام مردم غیر مسلح یمن ، کشتار های بی شرمانه گروه های ظاهر ا اسلامی در عراق و کشتار های غیر نظامیان در سوریه ممکن است عملیات تروریستی نباشند!!
از نگاه بنیاد گراهای مسیحی هر فلسطینی حتی اگر در اثر احساسات حاصل از دیدن جسدهای بیجان خانواده اش که توسط مزدوران صهیونیزم کشته می شوند ، به طرف قاتلان هم خون هایش سنگ پرت کند ، تروریسم است.
از نگاه روس های کمونیسم (به قول معروق ساری پیشیگ) وجود مسلمانی که به آیین و آدابش دینی و شرعی اش عمل می کند ، برای آنها یک خطر بالقوه است .
از نگاه دولت اسلامی داعش هر کسی که اعتقادی به غیر از آیین ابوبکر دارد کافر است و باید سر بریده شود و مال و ناموسش برای داعشی حلال است .
از نگاه دولت اسلامی عربستان هر کسی که در اثر شلیک موشک های اتحاد عربی به خاک یمن کشته می شود ولو کودک باشد تروریسم است و باید کشته می شده . کلیه ی یمنیها را باید کشت چو ن وابسته به کشور ایران هستند!!
از نگاه دولت اسلامی عراق... فعلا داعش را بزرگترین تروریسم منطقه است . و هر کسی که به آنها کمک نکند و یا هیکل عربی شان را تعریف و تمجید نکند ممکن است یکی از خواستگاه های تروریسم باشد. البته از نگاه رییس جمهور و مسئولان بلند پایه پیشین عراقی هر کشوری که به آنها مبلغ ماهانه (حقوق ماهانه ) پرداخت نمی کرد ، مدافع تروریسم بود.
از نگاه بشار اسد ، کلیه افراد داخل سوریه که خواهان پایان دادن به سلطنت ظالمانه ی بشار هستند (چه در افراد داخل کشور سوریه با ملیت سعودی و چه افراد خارج از کشور که این کشتار های همنوع را دیده و اعراض کرده اند) تروریست تلقی می شوند و حقشان است که موشک های ارزان قیمت روسی و یا ... با برد متوسط بر روی سرشان بیفتد.
اما از نگاه ... هر کسی که در ایران ترکی صحبت می کند و یا قصد دارد با کمک گرفتن از قانون اساسی از حقوق قانونی !! خود حرف بزند ، می تواند وابسته به کشورهای متخاصم خارجی بوده و نوعی وابستگی به تروریسم داشته باشد. پس باید زبانش بریده شو د و جایش هم در زندان است.
غرب ده اولان لار بئله دوشونیرلر : هر موسلمانین قیریلماسی قیریلان قوشونداندی . یئر تیتره سین موسلمان اولسون، عربستان بمب اتسین موسلمان اولسون ، بشار موسلمان قیرسین ، کوردلر موسلمان قیرسینلار ، روسلار موسلمان قیریسین لار ، ارمنی لر موسلمان قیرسین لار...
بو قیریلمالار قیریلان قوشونداندی ...
هاچان موسلمان ده ییلن آداملار باشا دوشه جک لر .. .
اینانمیرام آدلارین موسلمان بیلن لر آقیلا گلسین لر...
یاتان آدامی اویاتماق اولار ؛ آما اوزین یاتمیش لیقا ووران آدامی هیچ واقت اویاتماق اولماز.
...
این داستان ادامه دارد.
در ادامه مطلب از قول دکتر مصدق می خوانیم که وی بر اثر ترس از ایمنی جان خود نیروها و تانکها و ابزار آلات جنگی زیادی را در اطراف خانه شان مستقر می کنند .مصدق با تاکید می گوید که چندین بار از سرتیپ ریاحی رئیس ستاد ارتش خواسته بود که قوای دفاعی خانه را تقویت کند. و ایشان هم عنوان می دارند که کامیونی را شبها در عرض جاده می گذارند تا اگر جمعیتی رو به خانه آنها بیایند دوچرخه سواران مواظب بقوای انتظامی اطلاع دهند و آنها هم دفاع کند.
فکر کودتا مصدق را رها نمی کند. مدام فکر میکند که عده ای قرار است کودتا کنند . او خبر کودتا را می گوید اما منبع دقیق آنرا ذکر نمی کند. مصدق به بدادگاه می گوید که به دلیل ترس از همین کودتا از ریس ستاد ارتش می خواهد تا اگر به غیر از این چهار تانگ گارد شاهنشاهی در سعد آباد تانگ دیگری هم هست . و با شنیدن جواب تصدیق . از رییس ستاد ارتش می خواهد که تانگ ها را به اطراف خانه او بیاورند و از او در برابر کودتا(ی فرضی) مقابله شود.
شاه بعد از اطلاع از خبر نظرشان این است که تانگها به صورتی به شهر آوده شود که زننده نباشد.
{ م - فرضیه احتمالی این است که آنگونه که شاه از تقلای مصدق برای جمع کردن قوای انتظامی و توپ و تانگ در اطراف خود و منع عبور و مرور شبانه طولانی مدت به بهانه ی ترس از جان خود خبر دار شد ، لابد این احتمال را هم می داده است که خود مصدق بخواهد بر علیه شاه کودتا کند و احتمالا بر همین اساس دستور عزل مصدق را صادر کرده است . و نیز آنگونه که مصدق قبلا در دادگاه اعلام می کند وی با اصلاحاتی که به واسطه اختیارات حاصل از مجلس شورای ملی بدست آورده بوده ، مقام شاه را تا حد یک مقام فرمایشی تنزل داده و او نقشی در عزل و نصب هیچ یک از وزرا نداشته و فقط می توانسته پیشنهاد کند و قبول و رد این پیشنهاد هم در اختیار مصدق بوده است. به بیان مصدق شاه حتی اختیار عزل مصدق را هم نداشته است .}
مصدق بعد از دریافت نامه عزل وی از جانب شاه چند روزی آنرا پنهان می کند و به هیچ کس چیزی نمی گوید و حتی به هیئت وزیران پیشنهاد می کند که به شاه تلگراف بزنند بگویند که در تهران شایع شده شاه قصد استعفا دارد "اگر جوابی نمی رسید برای جلوگیری از بی نظمی و اگر هیئت دولت صلاح می دانست تصویب نامه صادر می کرد که مردم طرز انتخاب شورای سلطنتی را تعیین کنند."
مصدق:" برای روشن شدن مطلب عرض می کنم که ساعت 4 و 5 بعد از ظهر روز 28 مرداد اقای سرتیپ فولادوند بنمایندگی از طرف افسران طرافدار شاه برای گرفتن استعفا از اینجانب به خانه من آمدندو چون امکان نداشت که استعفا بدهم و هدف ملت ایران را از بین ببرم گفتم که باید کشته شوم تا هدف از بین نرود."
*جالب است مصدق که علی رغم دریافت سند عزل از جانب شاه از 25 تا 28 مرداد طوری رفتار می نماید که انگار هنوز مسند قدرت دارد ، مصدق اتهام موجود در ادعا نامه را در دادگاه چنین می خواند :"" چون رویه و نحوه انجام وظیفه شخص غیر نظامی بر اساس متزلزل ساختن قانون اساسی و سست کردن ایمان مردم از مذهب اسلام و طریقه حقه جعفری اثنی عشری و عدم رعایت قوانین عادی کشور بوده است "
*مصدق با آمریکا ییها دوست است . او بعد از گرفتن حق امتیاز نفت جنوب از انگلیسها ، کنسولگری انگلستان در تهران را هم می بندد و همه آنها را به انگلستان می فرستد.
من 60 صفحه از متن این کتاب را خوانده ام . مصدق ادعا می کند چون از جانب مجلس شورای ملی اختیاری را تا تاریخی که موعد آن فرا نرسیده است داشته تا اصلاحات را تقریبا در همه حوزه ه ها انجام دهد و لایحه فوق سوای از مطر ح شدن در مجلس شورای ملی تا آن تاریخ لازم الاجرا است و ایشان هم اختیارا ت شاه را محدود کرده است . چون این اصلاحیه ها قانونی است و اختیارات شاه هم محدود شده است و نیز بدلیل اختیارات مصدق تنها مجلس شورای ملی می تواند وی را از پست مسئولیت عزل کند.
تا اینجای مطلب یک چیز کاملا روشن است.برخلاف نظر مصدق و دیگران عزل مصدق توسط شاه به معنی کودتا نیست . کما اینکه مصدق و دیگرا ادعا کنند که کودتا شده است. به نظر می رسد کودتای 28 مرداد ساخته و پرداخته ذهن فرسوده ی دکتر مصدق بوده باشد.مراوده نزدیگ مصدق با سفیر امریکا امکان کودتا توسط امریکاییها را صفر می کند. حتی اگر امریکاییها بعد ا در مطلب هایشان بنویسند که کودتا را انها انجام داده اند ، این احتمال که آنها از این سرنگونی به نفع خود و تبلیغ قدرت نفوذ خود در ایران انجام داده اند بسیار پذیرفتنی است.
شاه بعد از این تاریخ به سبب کدورت و دشمنی که بین ایران وانگلستا ن بوجود آمده بود و جنجال هایی که بر سر قضایای شمال با روسها داشت، چاره ای به جز پناه بردن به امریکاییها نداشت . اما قطعا این تمایلات بعدی شاه به معنی ربط دادن قضیه ارتباط های بعدی شاه به موضوع کودتا!! نیست.
دومین جلسه ی محاکمه ی دکتر مصدق
ساعت ده و نیم دوشنبه 18 آبان
* دادگاه نظامی بریاست سرلشگر مقبلی و مستشاری سرتیپ شیروانی- سرتیپ افشار پور - سرتیپ خزائی و سرتیپ بختیار در سلطنت آباد تهران برای رسیدگی به اتهام آقای دکتر مصدق و سرتیپ ریاحی
دکتر مصدق بیان می دارند که خارجی ها{انگلستان} پس از واقعه شورای امنیت در صدد بودند به هر وسیله ای ایشان (در نوشته - ما) از بین ببرند.پس از محکومیت در شورای امنیت طرف خارجی در دیوان بین المللی دادگستری عرضحال داده اند که در آن جا هم محکوم شده اند . طرف می خواست وجهه خودش را از دست ندهد به همین منظور از مراجع بین الملل عمل کردند ولی چون موفق نشدند بداخل مملکت متوسل شدند تا ما را از میان بردارند. اول بوسیله اقلیت مجلس شورای ملی بمن فحش و ناسزا دادند.حادثه روز نهم اسفند را بوجود آوردند که خدا خواست که من سلامت بدر روم. و سوم اینکه بین بعضی از نمایندگان جبهه ملی ، عضو مجلس اختلاف بیاندازند و حکومت کنند که رفراندوم روشنفکران ایران از ان جلوگیری کرد. و مسئله چهارم کودتای مردی به نام سرهنگ نصیری بود که مرا به باشگاه افسران ببرند و همانجا کلک مرا بکنند و بگویند که وزیر دقاع ملی چقدر بی عرضه بود که بدست چن دافسر گرفتار شد.
راه پنجم دستخط ی است که بمن می دادند و از دو حالت خارج نبود ، یا دستخط را قبول می کردم و قدرت را تحویل شاه می دادم و یا قبول نمی کردم و اعلیحضرت از مملکت می رفتند (که الان رفته اند ) و خانه من بمباران و من کشته می شدم.
آقای سرتیپ آزموده دادستان ارتش بعد از آن به اخطار می دهد که دادگاه با ید بر اساس قانون پیش برود و عدالت با در نظر گرفتن خدا- شاه – ملت باشد که شعار سربازانست .
دکتر مصدق در این زمان با اعلام اینکه هیچ یک از وزیران ایشان از متن دستخط شاه درباره عزل وی خبر نداشت اند می خواهد که وزرای ایشان را آزاد کنند . و در برابر تذکر رییس دادگاه در باره پرداختن به موضوع می گوید که دستخط را به حق اجرا نکرده است و از این جهت پرونده باید به دیوان کشور برود و دادگاه صلاحیت رسیدگی ندارد چون ایشان هنوز هم تا 28 مرداد نخست وزیر بوده اند. من نظامی نیستم بنابراین پرداختن موضوع در دادگاه نظامی درست نیست .
سپس مصدق با بیان علت تقویت خانه خود و بکار بردن تانک و توپ و سرباز در اطراف منزلش بیاناتی کرده و نتیجه گرفتند که قوای نظامی (گار د سلطنتی ) علیه دولت او کودتا کرده اند و پس از خواندن اطلاعیه دولت در 25 مرداد گفتند که آیا معمول است دستخطی از شاهنشاه که به تاریخ 22 مرداد است در ان زمان و آنهم در ساعت غیر عادی بوی ابلاغ شود.
مصدق در پاسخ به تذکر دادگاه در باره صحبت محض در باره صلاحیت دادگاه می گوید که این دستخط شاه نبوده است.
رییس دادگاه می گوید که دادستان ارتش بموجب کیفر خواست ادعا کرده است که آقای دکتر مصدق از ساعت یک صبح روز 25 مرداد ماه سال 32 یاغی شده و منظورش بهم زدن اساس حکومت و تخت و تاج سلطنت بوده است .
اما مصدق می گوید که این دادگاه بر بر اساس ماده 7قانون اختیارات مصدق در اصلاح قوانین دادگستری و برخلاف نص صریح اصل 74 متمم قانون اساسی است .
جلسه دادگاه د ر سه شنبه 19آبان
پس از مدافعات سرهنگ بزرگمهر وکیل مصدق ددگاه پنج دقیقه تنفس اعلام کرد. پس از رسمی شدن جلسه و خواست رییس دادگاه از مصدق برای صحبت درباره عدم صلاحیت دادگاه مصدق می خواست متن دفاعیه خود را میان مخبرین پخش کند که بلافاصله جمع آوری گردید.
آقای مصدق درباره دخالت انگلستان در امور ایران و مستعمره ساختن جنوب ایران صحبت کردند و به حوادث آذربایجان و لاهوتی خان و مامورت خود بسمت والی آذربایجان تاریخچه ای بیان فرمودند و نتیجه گرفتند که دولت روسیه و انگلستان در امور کشور دخالت دارند و بعد درباره ی کودتای 1299 انگلستان صحبت کردند.بعد موضوع طرح هشت نفری را بمیان کشیدندو خود را دوستدار صمیمی اعلیحضرت شاه معرفی کردند و نسبت باعلیحضرت ابراز علاقه کردند وبا ذکر خاطرات گذشته خود مطالبی در این باره بعنون وکیل بیان داشتند و در آخر گفتند که شاه نباید قبول مسئولیت کند زیرا هر کس این نظر را داشته باشد به کشور خیانت کرده است. و با ذکر تاریخچه ای از مجلس شورای ملی و طر انتخابات ادوار مجلس و ماهیت نمایندگان ان بیان کردند و نتیجه گرفتند که از دوره چهارم به بعد غالب نمایندگان مجلس زیر نظر انگلستان انتخاب می شدند.
مصدق گفت که اگر درباره ی انتخابات دوره هفدهم گقته است هشتاد در صد صحیح است اشتباه کرده است چون چند نفر نمی توانستند موانعی در کار دولت ایجا دک نند.
ساعت سه بعد از ظهر 19 آبان جلسه دادگاه رسمی دکتر مصدق به ریاست سرلشگر مقبلی تشکیل گردید.
مصدق درباره ی رفراندوم و هدف آن و درباره ی قسم خود در ادوار گذشته اظهار داشتند که در مجلس بقرآن قسم یاد نکرده ام و پس از چند بار اعتذار بشمایل حضرت امیر قسم یاد نموده ام.
مصدق سپس در باره حمله به خانه اش و آتش زدن خانه اش اشاره و درباره ی رابطه دولت و مجلس گفتند که دولت مامور مجلس است و باید مطیع مجلس باشد و لا غیر.
وقتی به خانه ام یورش بردند همه اسناد منرل را به غارت بردند . درثانی من در مبارزه با انگلستان هم با اعلیحضرت هماهنگ بودم و در تعطیلی قشون خانه انگلستان هم حمایت می شدم. ساعت یک و نیم بعد از نیمه شب با وجود حکومت نطامی هیچ کس قصد رفتن به خانه های عمومی را هم نمی کند تا په رسد که باین که دستخط شاهنشاه را ببرند بنخست وزیری ابلاغ کنند. مگر اعلیحضرت در روز 26 تیر ماه 1331 با تصدی وزارت جنگ با اینجانب موافقت نفرمودند . هیچ کس قبول نمی کند که شاه نتخست وزیری تعیین کند و دولت معرفی نشده از کشور خارج شوند. به هیئت وزیران پیشنهاد دادم که آنها تلگراف کنند و نظر اعلیحضرت را در از این مسافرت بخواهند و بعرض برسانند که در تهران شایع شده است که قصد استعفا دارند چنانچه تکذیب باشد درخواست شود و هر چه زودتر تشریف فرما شوند و از مقام سلطنت سرپرستی فرمایند چنانچه جوابی نرسید برای جلوگیری از بی نظمی و اخلال با صلاحدید هیئت دولت تصویب نامه صادر شود که مردم خودشان طرز انتخاب شورای سلطنتی را معلوم کنند. و نظر این بود که عصر شنبه 27 جلسه فوق العاده هیئت وزیران برای این کار تشکیل شود که به علت آمدن سفیر کبیر آمریکا از مسافرت و درخواست او برای وقت ملاقات در همانروز ، جلسه فوق العاده لغو گردید.
شاه حق عزل مرا نداشته است .- بموجب لایحه قانونی خودم محاکم اختصاصی از بین رفته است .بموجب حقی که قانون گزاری به من داده است و لایحه ای که بمجلس شورای ملی تقدیم کرده ام دیگر کسی حق دخل و تصرف در آنرا ندارد مگر تا وقتی که مجلس دخالت کند.
دوم طبق ماده 79 قانون اساسی محاکمه مجرمین سیاسی باید باحضور هیئت منظقه باشد .
ص 42
ش.مرادی