سیاست چیزی جز دروغ ، نیرنگ ، فریب، حیله،پاپوش،ننگ،فساد،نابرابری،خفقان،ترور،قتل عام نیست.
سیاست مصلحت اندیشی درباره یك موضوع به منظور كسب بهترین منفعت و ماكسیمم بهره است.
سیاسی كاری مادر همه ی بدبختی ها و دربدری ها و... است.
آرمانگرایی و تبلیغ دین اگر واقعی نبوده و از فطرت پاك انسانی سرچشمه نگیرد و با رنگ و لعاب سیاسی كاری و منفعت طلبی همراه باشد ، باعث انحطاط دین و دین گریزی افراد و بالاخره بدنامی دین و متولیان دین خواهد شد.
البته از نگاه برخی از افراد چیزفهم!!! جامعه ، این ها زرنگی است . اینكه بتوانی زمام امور را به دست بگیری ، خودش تدبیر و دوراندیشی افراد را می رساند.
دنیای سیاست متفاوت از دنیای دین است.
آدم های ارمانگرای زیادی در این وادی حق و باطل ، بیان حق و مصلحت اندیشی و داشتن سیاست قربانی شده اند.
***
یكی از راه های نفوذ بر افراد و اعمال قدرت بر آنها و سربه راه كردنشان همین عرضه سیاست در قالب مفاهیم دینی و تبلیغ آن در كنار دین است.
در این حال دینداران و كسانی كه داعیه دینداری واقعی و عدالت دارند بنا براین دیدگاه اشتباه حق ندارند ، از وضع موجود ناراضی باشند ، چون این نارضایتی ، نارضایتی نسبت به احكام شریعت و دین و خدا و پیغمبر تفسیر می شود.
***
این حرف ها ، الكی نیست. خیال خام نیست.عقیده ای است كه از قیام كربلا نشات می گیرد.
تبلیغ ناسیونالیسم در كنار مذهب ،تبلیغ پادشاهی سعودی ها ، حكمرانی شیوخ عرب و دادن امتیازات خاص به افراد طبقه و گروه خاص، برداشت و تفسیر سطحی دین به منظور بهره برداری از آن جزو كثیف ترین كارهاست.
فساد و تباهی یك ملت وقتی شكل می گرد كه ملتی بنا به علت های غیر واقعی و تحمیلی نسبت به بی عدالتی ها و رواج فحشا و فساد در جامعه بی تفاوت باشد و فقر و گرسنگی را از موهبت های الهی بداند.
...
ادامه دارد.
انقلاب زایده ی بیداری انسان ها در برابر ظلم و ستم ، تجاوز، قتل و غارت ،و پایمال شدن حقی است كه بی ارزش شمرده می شود.
اگر انقلابی به ثمر بنشیند ، اثرات این آرمان خواهی و حقیقت طلبی و عدالت خواهی در یك بعد ، نوشتن كلمات و جملات قانون اساسی ، نمود پیدا می كند.
اجرای قانون مستلزم برخورد با ایادی برجای مانده از دوره استبدادی رژیم شاه مخلوع و نیز زیاده خواهان فعلی است.
انگ زدن به مدافعان برحق قانون با عناوینی چون ضد اسلام ، ضد انقلاب ، ضد ولایت فقیه و عناوین دیگر و هیاهو سازی برای كتمان و به فراموشی سپردن حقوق انسانی و جلوگیری از اجرای اصول صریح قانون اساسی یكی از حربه هایی است كه ممكن است برخی ها با هر نیتی (نیات ضد انقلابی ) به آن دست بزنند و البته اگر خدای نكرده هشیاری و درایت و عكس العمل بخش های مدافع قانون و اصول آن نباشد ، مطمئنا این گروه به خواسته خود می رسند.
برخی ها وقتی كه از قانون حرف می زنیم ، قل قلك شان می آید.
برخی ها اخم می كنند...
برخی ها تفسیر می كنند به ناحق.
اما اجرای قانون و درخواست اجرای آن نیازی به به به و چه چه و تفسیر اشخاص ندارد. اجرای قانون یك وظیفه است برای همه كسانی كه دم از انقلاب و اسلام می زنند.
قانون مدافع حق همه است. فصل الخطاب همه در یك جمهوری اسلامی ایران باید قانون باشد، ولا غیر.
بی قانونی یعنی هر ج و مرج. یعنی بازگشت به دوران قلدر محوری.به دوران ظلم و ستم.
اگر ما خودمان را مدافع خون شهیدان می دانیم ، اگر هشت سال دوران جنگ تحمیلی و تحریم های ضالمانه و هزاران را تحمل می كنیم ، باید این فداركاری ها در احیای حق مظلوم و اجرای كامل قانون اساسی معنی دهد.
كیست كه بگوید قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را اجرا نمی كند؟؟
خدای نكرده اگر كسی باشد ، كه مغرض و دشمن انقلاب همیشه هست و در مقابل اجرای قانون می ایستد ، مطمئنا دراین مملكت اسلامی با این همه شهید و جانباز و این همه فداركاری های مردم در به ثمر نشستن این انقلاب و ثبت نظام جمهوری اسلامی ایران جایی نخواهد داشت.
اگر انقلابی به ثمر بنشیند ، اثرات این آرمان خواهی و حقیقت طلبی و عدالت خواهی در یك بعد ، نوشتن كلمات و جملات قانون اساسی ، نمود پیدا می كند.
اجرای قانون مستلزم برخورد با ایادی برجای مانده از دوره استبدادی رژیم شاه مخلوع و نیز زیاده خواهان فعلی است.
انگ زدن به مدافعان برحق قانون با عناوینی چون ضد اسلام ، ضد انقلاب ، ضد ولایت فقیه و عناوین دیگر و هیاهو سازی برای كتمان و به فراموشی سپردن حقوق انسانی و جلوگیری از اجرای اصول صریح قانون اساسی یكی از حربه هایی است كه ممكن است برخی ها با هر نیتی (نیات ضد انقلابی ) به آن دست بزنند و البته اگر خدای نكرده هشیاری و درایت و عكس العمل بخش های مدافع قانون و اصول آن نباشد ، مطمئنا این گروه به خواسته خود می رسند.
برخی ها وقتی كه از قانون حرف می زنیم ، قل قلك شان می آید.
برخی ها اخم می كنند...
برخی ها تفسیر می كنند به ناحق.
اما اجرای قانون و درخواست اجرای آن نیازی به به به و چه چه و تفسیر اشخاص ندارد. اجرای قانون یك وظیفه است برای همه كسانی كه دم از انقلاب و اسلام می زنند.
قانون مدافع حق همه است. فصل الخطاب همه در یك جمهوری اسلامی ایران باید قانون باشد، ولا غیر.
بی قانونی یعنی هر ج و مرج. یعنی بازگشت به دوران قلدر محوری.به دوران ظلم و ستم.
اگر ما خودمان را مدافع خون شهیدان می دانیم ، اگر هشت سال دوران جنگ تحمیلی و تحریم های ضالمانه و هزاران را تحمل می كنیم ، باید این فداركاری ها در احیای حق مظلوم و اجرای كامل قانون اساسی معنی دهد.
كیست كه بگوید قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را اجرا نمی كند؟؟
خدای نكرده اگر كسی باشد ، كه مغرض و دشمن انقلاب همیشه هست و در مقابل اجرای قانون می ایستد ، مطمئنا دراین مملكت اسلامی با این همه شهید و جانباز و این همه فداركاری های مردم در به ثمر نشستن این انقلاب و ثبت نظام جمهوری اسلامی ایران جایی نخواهد داشت.
در كتاب اصول حسابداری آمده است :
مبالغی كه بابت ارائه خدمات به مشتریان، دریافت شده و یا در آینده دریافت خواھد شد درآمد نام دارد. درآمد موجب افزایش سرمایه خواھد شد. درآمد مؤسسات خدماتی به صورت نقد یا نسیه كسب می شود.
مبالغی كه بابت ارائه خدمات به مشتریان، دریافت شده و یا در آینده دریافت خواھد شد درآمد نام دارد. درآمد موجب افزایش سرمایه خواھد شد. درآمد مؤسسات خدماتی به صورت نقد یا نسیه كسب می شود.
مدیریت و جهت دهی به آینده یك منطقه تفریح نیست.
اتخاذ یك تصمیم ساده هم مستلزم بازبینی و در نظر گرفتن اثرات كوتاه و بلند مدت آن است.
آموزش و پرورش و مدیریت بر آن نیز یكی از همین گلوگاه های پیشرفت و پسرفت منطقه است.
آموزش و پرورش از مهمترین دغدغه های این شهر بوده و هست.
ورود افراد به صندلی سرخ مدیریت مساوی است با تغییرات گسترده د رآموزش و پرورش و البته اعمال سلیقه (فكری !!، جناحی یا طایفه ای ) دراین شهر.
به نظر می رسد نبود ثبات مدیریتی و نگاه جناحی و طایفه ای و اعمال سلیقه در مدیریت آموزش و پرورش شهرستان گرمی از معضلات لایانحل این منطقه است.
می خواهم دراین چند سطر ( فقط درهمین چند سطر ) لپ كلام را بگویم.
بررسی نتایج و عملكرد های سالیانه و دوره ای آن كار شاقی نیست.
به این موضوعات و ارتباط آن ها با وظایف این اداره توجه كنید:
- بازسازی ، نو سازی و یا تجهیز مدارس(ایجاد مدارس جدید، ترمیم مدارس قدیمی و مقاوم سازی آنها، تجهیز و مهیا كردن ابزار به روز و...) و تامین كلاس های مورد نباز برای محصلین.
- ساماندهی و مدیریت و اعزام معلمین برای امر خطیر خدمت (*)
- توجه و بازرسی دوره ای و ارزیابی كیفیت كار معلمین و حل مشكلات احتمالی تدریس ، آموزش دانش آموزان.
- درو كردن نتایج كار. میزان قبولی در امتحانات نهایی هر دوره . میزان قبولی موفقیت دانش آموزان سال آخر در كنكور ، در صد این قبولی و بررسی این قبولی ها.
حالا به بخش دوم این مبحث و بالا بردن در صد موفقیت می پردازیم.
چند روش برای برای این كار پیشنهاد شده است كه من دراینجا به برخی از آنها اشاره می كنم.
1- صدور دستورالعمل درباره ی اخطاردهی مربوط به كاهش قبولی هر معلم در هر كلاس و نتایج نامطلوب آن بر ای معلم مربوطه.(بحث نبود مردودی در نظام آموزش و پرورش كشور)
*) نتیجه كار :
الف) بی توجهی معلمین به كیفیت كار و توجه محض به ارایه آمار به آموزش و پرورش
ب) باز بودن مسیر نمره دهی و قبولی سازی برخی از معلمین.(یكسان بودن دانش اموزان درسخوان و تنبل)
2- بررسی نتایج قبولی دانش اموزان در كنكور و ارایه راهكارهای ظاهرا درست !!! برای آن
*)نتیجه كار:
الف) جهت دهی و دخالت در ثبت نام دانش آموزن ، اعمال سلیقه !! ترغیب و جلوگیری و از ثبت نام دانش آموزان در یك مقطع تحصیلی خاصی كه در صد قبولی آن كم است.مثلا در رشته علوم تجربی كه قبولی كنكور آن به علت پایین بودن سطح سواد علمی تقریبا صفر است.
ب) پنهان كردن علت های اصلی عقب ماندگی تحصیلی دانش آموزان و نمود این اثرات در امتحان كنكور(شكست پروژه اعمال سلیقه و نمایان شدن رتبه و كیفیت آموزشی در این شهرستان در مقایسه با سطح كشور).
خبر تاسف بر انگیز كاهش بی سابقه كلاس های علوم تجربی و خلاصه شدن اآن در یك كلاس چهل نفره است.
چهل نفر در یك كلاس دوازده متری.
عجب كلاسی! شده است!